کد مطلب:225193 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:179

بیان پاره ای حوادث و سوانح سال یکصد و هشتاد و نهم هجری نبوی
در این سال در میان مسلمانان و مردم روم قرار به آن رفت كه هر اسیری كه دارند فدا بدهند و نجات بخشند لاجرم در زمین روم هیچ مسلمی نماند جز این كه فداء دادند و او را باز آوردند و مروان بن ابی حفصه شاعر این شعر را در این باب گوید:



و فكت بك الاسری التی شیدت لها

حمابس ما فیها حمیم یزورها



علی حین اعیا المسلمین فكاكها

و قالوا سجون المشركین قبورها



می گوید از بركت وجود و میمنت جود تو آن جماعت مسلمانی كه در چنگال رومیان محبوس و از دیدار اهل و عیال مهجور و سایر مسلمانان از رهائی ایشان مأیوس و قبور ایشان را در زندان مشركان می دانستند به تقدیم فدا رها گردیدند.

و در این سال قاسم بن رشید در دابق خیل و مركب بگذاشت و به مرابطه بنشست لكن ابن اثیر در سنه ی ماضیه مسطور نموده است.

و نیز در این سال به روایت طبری عباس بن موسی بن عیسی بن موسی مسلمانان را حج اسلام بگذاشت و به قول ابن اثیر عباس بن موسی بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس اقامت حج كرد و مردمان را امیر حج بود.

و در این سال محمد بن حسن شیبانی سفر آن جهانی نمود مردی فقیه بود و با ابوحنیفه مصاحبت می نمود كنیت وی ابوعبدالله است اصلش از قریه ای است كه بر باب دمشق در وسط غوطه بوده و نام آن حرستا می باشد و در كوفه ببالید و در طلب حدیث برآمد و بزرگان پیشوایان علوم را دریافت و سال ها در مجلس ابی حنیفه حاضر شد و در خدمت ابی یوسف صاحب ابی حنیفه تفقه جست و كتاب های بسیار تصنیف نمود كه همه نادر



[ صفحه 382]



و مفید بودند و در فن عربیت تصانیف نافعه دارد و چنان فصاحت بیان و طلاقت لسان داشت كه چون تكلم می نمود شنوندگان را گمان همی رفت كه مگر قرآن به زبان وی نازل شده است و چون شافعی به بغداد درآمد محمد بن حسن در آنجا بود و در میان او و شافعی در محضر هارون الرشید مجالس و مسائل عدیده روی داد و شافعی می گفت از علم محمد بن حسن به اندازه ی بار یك شتر حمل كردم و هارون الرشید قضاوت رقه را بدو گذاشت و از آن پس او را معزول ساخت و محمد بن حسن همواره ملازم خدمت رشید بود و در نوبت اولی كه رشید به سوی ری سفر كرد محمد نیز در ركابش راه برگرفت و در زنبوریه كه نام قریه ایست از قراء ری در سال مذكور وفات نمود قریب پنجاه سال روزگار نهاد، سمعانی گوید محمد بن حسن شیبانی و كسائی در یك روز در شهر ری بمردند و هارون الرشید می گفت فقه و عربیت را در ری به خاك درآوردم و این محمد بن حسن پسر خاله ی فراء لغوی نحوی مشهور است.

راقم حروف شرح حال محمد بن حسن مذكور را در ذیل مجلدات مشكوة الادب كه در ترجمه و شرح ابن خلكان است مرقوم داشته است در این مقام به همین قدر كافی است.

در تاریخ بافعی نوشته است ابوالحسن علی بن حمزه ی كسائی نحوی لغوی كه یك تن از قراء سبعه و معلم امین پسر هارون الرشید و او را با محمد بن حسن شیبانی فقیه كه مذكور شد در مجلس رشید مكالمات روی داد در این سال وفات نمود اما ازین پیش در ذیل سوانح سال یكصد و هشتاد و یكم به وفات وی اشارت شد وفات او نیز در زنبوریه بوده و ابن خلكان وفاتش را در سال یكصد و هشتاد و نهم در زنبوریه می نگارد و آن كلام رشید را كه گفت فقه و عربیت را در خاك ری دفن كردیم می نگارد ممكن است محمد بن حسن نیز در آن سال فوت شده باشد اما در آن سال رشید در ری نبود و سمعانی می گوید بعضی وفات كسائی را در شهر طوس در سال یكصد و دوم یا سوم نوشته اند و در تاریخ «الخمیس» مسطور است كه در سال یكصد و هشتاد و نهم هجری هارون الرشید به جانب ری سفر كرد و دو امام عظیم محمد بن حسن شیبانی صاحب ابی حنیفه كه



[ صفحه 383]



قاضی القضاة بود و ابوالحسن علی بن حمزه ی كسائی نحوی كه یك تن از قاریان هفتگانه است در صحبت وی بود و هر دو تن در ری بمردند.

مسعودی در مروج الذهب گوید ابوعبدالله محمد بن حسن شیبانی كه با رشید به ری آمد، در آن جا بمرد و رشید به واسطه خوابی كه دیده بود مرگ او را به فال بد گرفت و می گوید در سال یكصد و هشتاد و نهم در زمان هارون الرشید ابوالحسن كسائی بمرد.

راقم حروف در مشكوة الادب به شرح حال او اشارت كرده است و از این پس نیز مذكور خواهد شد.

و هم در این سال ابوعوف حمید بن عبدالرحمن بن حمید رواسی از دار فنا به سرای بقا تحویل داد.

و نیز در این سال سابق بن عبدالله موصلی كه از جمله صالحین و آنان بود كه از بیم یزدان بسیار بگریستند از این سرای پر ملال به حضرت ذی الجلال سبقت گرفت به وفات این دو تن ابن اثیر در تاریخ خود اشارت كرده است.